قربانی: بودجه ما یک ششم تیم قهرمان بود
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۳۱۶۷۷
به گزارش "ورزش سه" و به نقل از تسنیم مرتضی قربانی در مورد چهارمی تیمش در لیگ برتر آزاد اظهار داشت: روز ما که نبود اما داوری هم کم ایراد نداشت. ما در مسابقه نیمهنهایی تیم را خالی کردیم که تمام توانمان را روی مسابقه ردهبندی بگذاریم. ما از سعید عباسی داور مسابقه اطری در ردهبندی گله داریم، این کشتی خیلی حرف داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: این کشتی خیلی حساس بود، در چنین مبارزههایی یک پوئن سرنوشت مسابقه را عوض میکند. بعد وقتی اطری که سردار تیم است، زمین میخورد این روی روحیه تیم خیلی تاثیر دارد. خانجانی هم کشتی را برده بود اما این مبارزه هم در حوزه داوری حرف و حدیث داشت. ما هم بد آوردیم و هم از نظر داوری در این دو کشتی لطمه خوردیم. شاخیف روس ما هم بد کشتی گرفت، میتوانستیم در ردهبندی 6-4 برنده شویم اما به هر ترتیب این اتفاق نیفتاد.
سرمربی تیم ستارگان ساری در مورد اینکه چرا در مبارزه نیمهنهایی از نفرات اصلیاش استفاده نکرد، گفت: صبح از قصد تیم را خالی کردیم و به جوانان ساری میدان دادیم که تمام توانمان را روی کشتی ردهبندی و سوم شدن بگذاریم. ضمن اینکه ما منابع مالی کافی نداشتیم که از کشتیگیر خارجی در دو مسابقه استفاده کنیم، بنابراین خواستیم شانسمان را در مسابقه عصر امتحان کنیم، هرچند که اگر منابعمان کافی بود و در کشتی صبح رضا اطری و دو خارجی را روی تشک میفرستادیم حتی برای بردن تیم بلیش هم شانس داشتیم ولی متاسفانه فقط برای یک کشتی پول داشتیم.
قربانی با تاکید بر اینکه با کشتیگیران خارجی تیمش تسویه حساب صورت گرفته، ادامه داد: بودجه ما یک چهارم تیمهای دوم و سوم لیگ و یک ششم تیم قهرمان بود. 12 سال، هر سال تیمداری کردیم و گرمابخش تنور لیگ بودهایم. برد و باخت زیاد چشیدیم، همین که توانستیم خیلی جاها رقابتی نزدیک و مهیج را رقم بزنیم برای ما خوشحالکننده است.
منبع: ورزش 3
کلیدواژه: سعید عباسی کشتی آزاد تیم ملی کشتی آزاد رده بندی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۳۱۶۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرقت های سریالی قهرمان کشتی در تهران| نیما می گوید شکست عشقی خورد و ...
همشهری آنلاین- حوادث: نیما میگوید یک زمانی برای خودش اسم و رسمی داشته. قهرمان کشتی بوده و در مسابقات کانادا و روسیه مدال گرفته. اما شکست عشقی باعث شد که زندگی دگرگون شود. او را به جرم سرقت خودرو و لوازم داخل دستگیر کردهاند.
چند سال داری؟
۳۴ ساله ام؛ حتما بنویسید تحصیلکردهام.
چقدر درس خواندی؟
فوق دیپلم تربیت بدنی دارم. من برای خودم برو بیایی داشتم و قهرمان کشتی بودم. اسمم را سرچ کنید، عکس هایم را می بینید. اما حالا اینجا هستم، دستبند به دستانم و ناتوانم. می دانم اشتباه کرده ام اما خب دیگر نمی توانم به عقب برگردم. زمان به سرعت می گذرد و من باید چشمم به آینده باشد تا این اشتباهم را جبران کنم. من در مسابقات کانادا مقام آوردهام. در مسابقات روسیه هم دوم شدم. اما شدم سارق لوازم خودرو. در ماشین ها را باز می کردم و لوازم داخلش را به سرقت می بردم. گاهی هم ماشین را می بردم و تحویل مالخر می دادم.
چه شد که قهرمان کشتی تبدیل شد به سارق؟
یک دختر زندگی مرا تباه کرد. من به خاطر او حتی مرگ را هم تجربه کردم. خیلی عاشقش بودم و قرار بود با هم ازدواج کنیم اما او مرا ترک کرد. نمی خواهم در مورد او حرف بزنم فقط همین را بدانید که بدجور شکست خوردم و باختم. درواقع خودم را بازنده می دیدیم. تصمیم گرفتم خودکشی کنم، حتی قرص خوردم و فکر کردم همه چیز تمام شد. ۴۰ روز در کما بود اما انگار قسمت نبود بمیرم. برگشتم به زندگی و وقتی دیدم زنده ام تصمیم گرفتم مواد مصرف کنم. فکر می کردم دارم از روزگار انتقام می گیرم اما حالا می بینم از خودم بیشتر انتقام گرفته ام. کم کم که معتاد شدم دیگر از خودم فاصله گرفتم. کشتی را کنار گذاشتم و شدم یک معتاد. دوستان ورزشکارم از من فاصله گرفتند و به جای آنها خلافکار و معتاد دورم جمع شدند. همین شد که فریبشان را خوردم و تصمیم به سرقت ماشین گرفتم. البته من بیشتر نقش راننده را داشتم. با همدست سارقم می رفتیم در خیابان ها پرسه می زدیم. همدستم پیاده می شد و ماشین ها را خالی می کرد. من هم نظاره گر بودم اما بعد از فروش لوازم مسروقه، سهمم را می گرفتم.